natasha


سه‌شنبه، اسفند ۱۸، ۱۳۸۳

سه شنبه 18 اسفند 83
عجب معلمهايي پيدا ميشن؟؟؟؟
خوب به سلامتي سطح اول انگليسي رو با نمره عالي پاس كردم و خودم رو براي شركت در لول جديد آماده كردم.
هفته پيش كه در اولين جلسه سطح دوم كلاس انگليسي با معلم جديد شركت كردم،وقتي اومدم خونه سر ميز شام در جواب ددي كه از من پرسيي:"ناتاشا جان معلم جدييدت چطوره خوبه؟"م
من با گريه جواب دادم:"ديگه نمي خوام برم سر كلاس ددي جااااااااااان"م
ددي و مامانم كه هاج و واج منو نگاه ميكردن تعجب كردند.چون من عاشق كلاسهام بودم و اين حرف از من باعث تعجبشون شد.با هم پرسيدن:"مگه چي شده ؟؟"م
من هم گفتم :"آخه معلممون سر من داد زد"م
م---چرا؟
م-:"آخه من فقط داشتم انگشتام رو ميشمردم اون داد زد كه با انگشتات بازي نكن، خيلي بدم اومممممممممد"و گريه رو ادامه دادم
مامان بهم گفت دخترم هيچ كس حق نداره سرت داد بزنه و مامانم گفت كه با مدير اونجا صحبت خواهد كرد.
ديروز كه جلسه دوم بود به معلممون گفتم:"خانم"م
گفت:"بله؟؟؟"م
خيلي رك گفتم شما حق نداشتيد سر من داد بزنيد
معلممون از تعجب دهنش باز مونده بود پرسيد:"من كجا سرت داد زدم؟"م
من كه فكر كردم يادش رفته تو ضيح دادم :"همون روزكه با دستم بازي مي كردم دادزدي!!!!! "م
مثل اين كه يهو يادش افتاده فوري من رو بوسيد و بغل كرد و به من گفت معذرت مي خوام.ديگه تكرار نميشه ببخشيد.
من هم گفتم باشه بخشيدمت
عصر كه اين موضوع رو براي ددي تعريف كردم ددي خيلي خوشحال شد و من رو بوسيد و گفت آفرين دختر خوبم.اين درسته.خوب حرفت رو زدي.

ددي ميگه تو خيلي ركي.
شما هم رك هستين.حرفتون رو راحت ميزنين يا نه؟
اصلا خوبه آدم رك باشه؟؟؟؟؟؟



........................................................................................